- دانش آموز
- محصل
معنی دانش آموز - جستجوی لغت در جدول جو
- دانش آموز
- شاگرد مدرسه، آموزنده علم، طالب علم
- دانش آموز
- آن که علم آموزد، شاگرد مدرسه
- دانش آموز
- کسی که در مقطع دبستان، راهنمایی یا دبیرستان درس می خواند، شاگرد، کسی که دانش می آموزد، معلم، استاد، آموزگار،
برای مثال تویی برترین دانش آموز پاک / ز دانش قلم رانده بر لوح خاک (نظامی۵ - ۷۴۳) ، دادش به دبیر دانش آموز / تا رنج برد براو شب و روز(نظامی۳ - ۳۸۶)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فروزندۀ دانش، روشنی بخش علم و دانش، افروزندۀ علم و فضل
حامل علم، عرضه کننده دانش و علم و فضل، عالم، دانشمند
آورندۀ دانش، دانشمند، عالم
Valedictorian
лучший выпускник
Jahrgangsbester
найкращий студент
orador da turma
oratore della classe
mejor estudiante
major de promotion
beste leerling
siswa terbaik
أوّل الدّفعة
सर्वश्रेष्ठ छात्र
בּוֹגֵר מַצְטַיֵּן
dönem birincisi
mwanafunzi bora
นักเรียนดีเด่น
সেরা ছাত্র
ممتاز طالبعلم